حالم خراب است
پنجشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۲ ب.ظ
حالم خراب است....
خراب تر از چهره درهم شکسته پدری که از شرمندگی روی فرزندانش دیگر به خانه برنگشت...
خراب تر از حال کودکی که بی تاب بازگشت پدرش بود اما به جای خودش خبرش رسید...
خراب تر از خرابه های یک شهر ویران که روزی به امید رسیدن به زندگی بنا شده بود...
خراب تر از حال عاشق بیچاره ای که تمام امیدش رسیدن به معشوقه اش بود اما...
خراب تر از شاخه های خشکیده درختی که روزی سایه بان حیاط خانه یمان بود...
خراب تر از خانه ی طوفان زده ایی که روزی محفلی گرم برای خانواده ایی بود...
خرابِ خرابِ خراب، خراب تر از همیشه...
- ۹۲/۱۲/۰۱